کارگاه آموزشی حقوقی تعلیم و تربیت کودکان در شهرستان راسک برگزار شد.
به گزارش خبرنگاری پایگاه اطلاع رسانی کانون فرهنگی زنان بلوچ از راسک11آذرماه سه شنبه به همت کانون فرهنگی زنان بلوچ در راستای خدمتگزاری و آگاهی بخشی به جامعه بانوان کارگاه آموزشی حقوقی تعلیم و تربیت کودکان با حضور جمعی از خواهران با کارشناسی خانم نادیه عظیمی در شهرستان راسک با رعایت فاصله اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار گردید.خلاصه کارگاه آموزشی به شرح زیرمیباشد:
چه کسی مسؤول تربیت کودکان است ؟
همیشه وقتی سخن از حق به میان می آید؟ باید متوجه بود که در برابر آن تکلیفی هم وجود دارد؛ یعنی یکی حق پیدا می کند و دیگری تکلیف دارد که این حق را ادا کند .
در یک قرض ، شخصی که به عنوان طلبکار شناخته می شود، حق دارد که در موعد مقرر ، طلب خود را از بدهکار خود را از بدهکار وصول کند. در مقابل ، بدهکار هم تکلیف دارد که بدهی خود را در صورت تمکن و عدم حسرت در موعد مقرر بپردازد .
مسؤولیت هم نتیجه تکلیف است . کسانی که برحسب قوانین مذهبی یا عرفی ، مکلف شناخته می شوند، دارای مسؤولیت هستند . مسؤولیت یا دربرابر خداست ، یا دربرابر وجدان ، یا در برابرجامعه و قانون ممکن است در آن واحد دو یا سه مسؤولیت باهم جمع شوند.
بدیهی است که اگر مقررات اجتماعی از وجدان مردم و مقررات دینی الهام بگیرد و مسؤولیت اخلاقی و دینی جامعه را پشتوانه خود قرار دهد ، در کار خود توفیق بیشتری پیدا می کند، اما هر چه از آن دو ، فاصله گیرد ، قدرت آن کمتر و کمتر می شود، تا آن جا که صرفا جنبه تشریفاتی به خود می گیرد.
در انسان ، حق و تکلیف براثر تکاملی که ویژه اوست ، از مرحله غریزی گذشته و جنبه عقلی پیدا کرده است . انسان به فرمان خرد خویش ، تکالیف خود را نسبت به دیگران انجام می دهد.
تفاوت عقل و غریزه در این است که : غریزه اولا ، در مقیاس وسیع قابل تربیت و تکامل نیست ، و ثانیا ، کارهای خود را از روی اختیار انجام نمی دهد، و ثالثا،به هدف و نتیجه کارش آگاهی ندارد، ولی عقل هم قابل تربیت و تکامل است و هم فعلش اختیاری است و هم به نتیجه کار خود عالم و آگاه است . به همین جهت است که انسان در برابر اجرای تکالیف خود پاداش می گیرد و به واسطه تخلف ، گرفتار کیفر می شود.
کیفر هم گاهی الهی و دینی است و گاهی وجدانی و اخلاقی است و گاهی قانونی و اجتماعی ، اما پاداش بیشتر جنبه وجدانی و دینی دارد و کمتر جنبه اجتماعی . متأسفانه در مقررات اجتماعی ، در بسیاری از موارد برای انجام تکالیف ، پاداشی در نظر گرفته نشده است . بشر امروز تعلیم و تربیت را یکی از حقوق مسلم کودک به حساب آورده است و در قدیم نیز تا حدودی به این موضوع توجه حساب آورده است و در قدیم نیز تاحدودی به این موضوع توجه داشته است ، ولی خیلی بعید است که به عنوان یک حق مسلم برای کودک قبول کرده ، خود را در ازای آن تکلیف و مسؤول شناخته باشد .
شاید انسانهای نیمه وحشی مخصوصا در دوره پدر سالاری طفل را به عنوان کالایی در اختیار پدر قرار می دادند و اراده او در مورد طفل ، هم قانون بود و هم تعیین کننده سرنوشت ومقدرات چه بسا دایره قدرت پدران را هم جامعه ها و حکومت ها محدود می کردند و طفل را در دچار چوب زندگی طبقاتی و تمایزات موهوم و ظالمانه ، محصور و محبوس می کردند. پدر هم که خود در همین حصار موروثی ، زندانی بود، نمی توانست چنان که باید و شاید درباره فرزند تصمیمی بگیرد.
نقش مادر در سخن آموزی کودک
آموزش زبان مهم است از آن باب که وسیله ای برای بیان اندیشه و احساس ابزاری برای انتقال میراث فرهنگی است. شک نیست چنین وسیله ای هر قدر کاملتر و غنی تر و هر چه اندیشیده تر باشد مهمتر است.
و در این جاست که مادر نخستین کسی است که طفل چشم بدو می گشاید و نخستین کلمه را از او فرا می گیرد و طفل در دامان مادر چنین وسیله و ابزار را بدست می آورد و براساس آن به توجیه خود و تشریح مسائل می پردازد .
اما در اینجا قبل از این که در مورد نقش مادر در سخن آموزی کودک بپردازیم، بحث کوتاهی در مورد مراحل سخنگویی و زمان آن بپردازیم. کودک به آسانی نمی آموزد که چگونه سخن گوید بلکه باید جریانی پیچیده و طولانی را طی کند . اکثر تحقیقات در این باره نشان می دهد که کودک بین ۱۲ تا ۱۴ ماهگی اولین لغت را به زبان می آورد و به این ترتیب باید در طی ۱۲ تا ۱۴ ماه اول زندگی برای فهماندن غرض خود از شیوة تفهیم و تفهم پیش از تکلم استفاده کند.
شیوه های پیش ازتکلم
کودک پیش از تکلم از سه شیوه برای فهماندن غرض و منظور خود استفاده میکند. این شیوه ها عبارتند از: گریه و فریاد، ادای صداهای نامشخص و اشارات.( مهمترین قسمت همان شیوه دوم است زیرا پس از چندی بصورت صداهای مشخص و بامعنا یعنی لغات در می آید.
گــــریه و فـــــــــریاد:
در روزهای نخست زندگی بیشتر صداهایی که از کودک شنیده می شود به صورت گریه و فریاد است. در طی هفته اول گریه در فواصل نامنظمی ظاهرمی شود. نوزاد بدون هیچ گونه علت ظاهری گریه می کند. اما یک مرتبه گریه یا خود به خود و یا در نتیجه توجه مادر قطع می شود.
مادر در آموزش زبان باید نکاتی را مورد نظر داشته باشد که اهم آنها عبارتند از:
بیان کلمات از ساده به مشکل باشد، از کلمات یک هجایی شروع کند تا بتدریج بتوان کلمات چند هجایی را به او آموخت.
با کودک با زبان ساده و قابل فهم حرف بزند نه با زبان علمی غلیظ . البته این امر مانع آن نیست که مادر درست و صحیح حرف بزند.
از کلماتی استفاده کند که بیشتر مورد نیاز کودکند.
بیان عبارات سریع نباشد که انتقالش به ذهن کودک با دشواری هایی همراه است .
۵ عبارات طولانی به کار نبرد .
در حین صحبت اگر کودک دچار خطائی شد با فرمی آن را اصلاح کند .و کودک را تنبیه و تمسخر نکند .
اصلاح تلفظ باید از زمانی شروع شود که کودک صداهای حروف را از هم تشخیص میدهد .
هرگز کلمه ای را به حساب این که از آن خوشش می آید غلط تلفظ نکنیم .
در آموزش یک اسم نام اصلی و صحیح را بکار ببریم به عنوان مثال کلمه گوسفند را برای گوسفند به کار ببریم نه کلمه بع بعی را.
اما مـــــــادران برای آموزش زبان از چه روشهایی می توانند استفاده کنند.
بازی با حروف و در آوردن صدای آن از طریق بازی و یا بیان داستان .
آموزش شعر، سروده های ساده که الفاظ را قالبی به کودک منتقل می کند در این امر آثار مفیدی دارند.
در آموزش زبان کودک را باید تشویق کرد و هرگز نباید گذاشت که احساس عدم لیاقت کند .
خودداری از عیب جوئیهای خشن، تنبیه، تمسخر در صورت اشتباهات تلفظی و دستوری.
226