یک)دوست داشتنی تر می شویم: وقتی به فرزندمان آزادی میدهیم مارا بیشتر دوست دارد، کدام پدر و مادر این را دوست ندارد؟ مسلما ما تمام تلاشمان ر ا میکنیم که فرزندمان در زندگی اش عاشق ما باشد. دو)آرامش بیشتری داریم: یک لحظه بیاید تصور کنید زندگیای را که بچه مدام در حال گریه کردن است و جیغ میزند میگوید من این را میخواهم و حالتی دیگر را در نظر بگیرید که وقتی به فرزندتان میگویید«نه «
بلافااصله قبول کند و گریه و زاری راه نندازد. چطور اینطوری میشود؟ چون اجازه ی یکسری کارای ساده تر را دادید و الان به آرامش میرسید، چه آرامش لحظه ای که همین الان دارید و چه آرامش دائمی و عمری که بعد ها تجربه میکنید به خاطر این بله و نه هایی که الان میگویید. چرا میگوییم آرامش دائمی، آزادی بچه ها یک نیاز اساسی در زندگیشان هست برای اینکه زندگی بهتری داشته باشند. چرا ما پدر و مادر ها عادت داریم به فرزندمان همیشه امر و نهی کنیم، اما نمیتوانیم این حالت را برای خودمان تصور کنیم. فرض کنید از خواب بیدار میشوید و یک نفر مدام به شما بگوید چه کاری انجام بدهید، چقدر اذیت خواهید شد؟ همون اندازه بچه ها هم از امر و نهی و بکن نکن های ما اذیت میشوند.
فرق خونه ای که بچه دارد با خونه ای که بچه ندارد در این هست که باید شرایط خونه برای بچه ها آماده باشه . مثال یک گلدان شیشه ای روی میز هست و شما بچه ای یک ساله دارید که تازه شروع به راه رفتن کرده است. ممکن است یک نفر اصرار داشته باشه که همچنان گلدان روی میز باشه قبول، اما باید مسئولیت اش هم به عهده بگیریم که اگر افتاد شکست ناراحت نشویم، از اینکه به فرزندمان هی بگیم نکن هم نباید خسته بشویم و در آخر هم اگر فرزندتا ن ترس تمام وجودش را گرفت به خاطر وحشت از شکستن، هم نباید ناراحت بشویم و اما اگر گلدان را بردارین نه دیگه خطری بچه را تهدید میکنه و نه شما نگران شکستن اون گلدان هستید. یک تعریف اغراق آمیز داریم که میگه بچه های زیر هفت سال حق دارند هرکاری که می خواد رو انجام بدهند. بله این تعریف هم درست است هم اغراق آمیز اما بسته به اینکه ما چه طور نگاه کنیم تغییر میکند.
اگر خیلی سخت گیر هستید به همین تعریف عمل کنیداما اگر خیلی دیگه بچه ها را آزاد گذاشتید به اغراق آمیز بودن این تعریف هم فکر کنید.
منبع: کتاب زندان فرزندان
معصومه زین الدینی
786